شاعرانه
پدرم گفت : <<برو>> گفتم : <<چشم>>
مادرم گفت : <<بیا >> گفتم : <<چشم >>
هر چه گفتند به من با لبخند
گوش کردم همه را گفتم : <<چشم >>
مادرم شاد شد از رفتارم
خنده بر روی پدر آوردم
با پدر مادر خود در هر حال
تا توانستم نیکی کردم
پدرم گفت : <<تو خوبی پسرم >>
مادرم گفت: << از تو بهتر نیست >>
آسمان خنده به رویم زد و گفت :
<<پسرک از تو خدا هم راضی است . >>
شعر : مصطفی رحماندوست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی