مادر دوستت دارم
گفتم :مادر !
گفت :جانم !
گفتم : درد دارم ...
گفت : دردت به جانم !
گفتم : گرسنه ام ...
گفت : بخور از سهم نانم ...
گفتم : کجا بخوابم ؟!
گفت : روی چشمانم ...
اما یکبار نگفتم :من خوبم ...من شادم...
همیشه از درد و رنج گفتم...
به سلامتی مادر...
به خاطر اینکه هیجوقت نگفت :من ...
گفت : بچه هام...
به سلامتی مادر ...
واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره ...
برای سلامتیش صلوات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی