شده ام باز هوایی
این هفته که رفتم کلاس دارالقران یکی از دوستان برای دیشب به هیئت بچه های دارالقران دعوتم کرد و من با حمیدرضا به منزلش رفتیم ... جای شما خالی زیارت عاشورا خواندیم و مداحی وسینه زنی و سخنرانی که حسابی حال و هوای کربلایی داشت ... منم که یه بار به پا بوس وزیارت اقا امام حسین رفته بودم دلم گرفت و کلی گریه کردم و وقتی اومدم خونه چشام قرمز شده بود ...
خیلی دوست دارم به زودی برم کربلا .... خدایا ازت میخوام ....
در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد....
نگهم خواب ندارد.... قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد .... همه گویند به انگشت اشاره : مگر این عاشق دیوانه ی دلسوخته ارباب ندارد ؟
تو کجایی ؟ شده ام باز هوایی ....
حامد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی